به گزارش سراج24؛ در هفته سیزدهم کتابخوانی پایگاه خبری سراج24 قصد داریم به معرفی کتاب «پدران و پسران»، نوشته ایوان تورگنیف، بپردازیم.
درباره کتاب
حمیدرضا بهمرد: پدران و پسران چهارمین اثر از مجموعه رمانهای ایوان تورگینیف، نویسنده شهیر روسی است که در سال 1862 به رشته تقریر در آمده است.
همانطور که از نام قصه پیداست، موضوع اصلی پدران و پسران نگرشهای متفاوت دو نسل به زندگی است که هر کدام طرز تفکر خود را درست میداند. این تعارض بین نسل گذشته و جدید که بنمایه نگارش این داستان است، حاصل درگیریها و تحولات روسیه قرن نوزدهم بود که تورگینیف سعی دارد با روایت داستانی حول محور اشخاصی با تفکرات مختلف و متضاد، اوضاع مشوش آن دوران را در ذهن مخاطب به تصویر بکشد.
پدر و عموی آرکادی نماینده تفکر سنتی و معتقد به وجود ارزشها و اصول در زندگی بشری هستند و در مقابل، بازارف و آرکادی که به گونهای شاگرد بازارف نیز در فراگیری این نوع تفکر معرفی میشود، خود را نهیلیست میدانند و به هیچ چیز اعتقادی ندارند.
تورگینیف به زیبایی تک تک کاراکترهای قصه را به مخاطب میشناساند و مولفههای رفتاری و فکری هر کدام را با جزئیات کامل شرح میدهد. این ویژگیهای شخصیتی، نه تنها از زبان راوی سوم شخص داستان، بلکه در حین مناظره و گاهی مشاجرههایی که بین افراد قصه رخ میدهد، نمایان میشود.
اوج کار نویسنده در خلق شخصیت بازارف و پرداختن به آن است که ما را به خوبی با ایدئولوژی او در طول قصه آشنا میکند و با اینکه شیوه روایت تورگینیف به گونهای است که خواننده بارها به خصوص در فصلهای اول از رفتارهای بازارف متعجب و ناراحت میشود اما هر چه جلوتر میرود و به جایی میرسد که عاشق شدن او را میبیند، همین کاراکتر نچسب و غیرقابل پذیرش، تبدیل به کاراکتر محوری قصه شده و مخاطب را با خود همراه میکند. در واقع، با وجود اینکه همراهی نویسنده از نوع نگاه و نظرات شخصیتهای پدر و عمو در جای جای قصه حس میشود ولی در عین حال، بازارف را نیز کاراکتری خاکستری معرفی میکند و مخاطب را با احوالات و عواطف او کاملا آشنا میکند.
در این میان، شخصیت محوری دیگری که خودنمایی میکند و بخش مهمی از قدرت قصه بر عهده اوست، کسی جز آنا سرگیونا نیست.
آنا مظهر زیبایی و عشق است. آنا که هر که او را میبینید، عاشقانه دوستش میدارد، از نظر فکری به تفکر سنتی که پایبند به عشق و اصول انسانی است، نزدیکتر است اما با این وجود، از بازارف نیز متنفر نیست و حتی برخی تفکرات او را قبول دارد هر چند که گاهی به خاطر نوع دیدگاهشان به مسائل مختلف، با هم به مشاجره میپردازند. در واقع، آنا تنها شخصیتی است که بازارف پای حرفهایش مینشیند و حتی لحظهای در سخنانش تامل میکند. این معجزه عشق است.
پدران و پسران را به عنوان اولین رمان کاملا مدرن روسیه میشناسند که توجهات را در جامعه غربی به خود جلب کرد. این رمان، پاسخ نویسنده به شکاف فرهنگی رخ داده در اجتماع روسیه بود که با قلمی روان و دلنشین نوشته شد.
پدران و پسران را بخوانیم و لذت ببریم.
درباره نویسنده
ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev)، با نام کامل ایوان سرگئییویچ تورگنیف، نهم نوامبر سال 1818 در یک خانوادهی اشرافی در شهر اریول کشور روسیه متولد شد. پدرش سرهنگ ارتش روسیه بود و در برخی از مهمترین جنگهای آن دوران، از جمله لشکرکشی فرانسه به روسیه در سال 1812، حضور داشت. ایوان تورگنیف و دو برادرش توسط مادر خانواده پرورش یافتند؛ زنی تحصیلکرده و بسیار مستبد و سختگیر که کودکی سختی را گذرانده بود.
دوران کودکی و نوجوانی ایوان تورگنیف در فضای روستایی سپری شد؛ جایی که او از نزدیک تحقیر شدن و زندگی سخت رعیتهای روستایی را مشاهده کرد و شاهد ستمهایی بود که ثروتمندان نسبت به کارگران و دهقانان روا میداشتند. مادرش یکی از همین افراد مستبد بود. استبداد مادر در ذهن ایوان تورگنیف برای همیشه ثبت شد و او در برخی از داستانهایش، رفتار خشن مادر، بهویژه طرز برخوردش با کشاورزهای روسی، را توصیف کرده است. سالها بعد، زمانی که ایوان تورگنیف کار اداری خود را ترک و شروع به نویسندگی کرد و خواست از درد دهقانان بنویسد، مادرش او را از ثروت محروم کرد و زندگی سخت ایوان تورگنیف از لحاظ مالی همزمان با نویسنده شدنش آغاز شد.
پدر خانواده که فردی مهربان بود اغلب اوقات در کنارشان نبود و دوری از او باعث ناراحتی ایوان میشد.
ایوان تورگنیف 16ساله بود که تحصیل در دانشگاه مسکو را آغاز کرد و سپس در رشتهی زبانشناسی دانشگاه سنپترزبورگ ادامهی تحصیل داد. در همین دوران بود که شعر سرودن را با الهام از آثار یکی از مطرحترین شاعران انگلیسی به نام لرد بایرون آغاز کرد و بهتدریج آثارش را در نشریات آن دوران به چاپ رساند. سپس به آلمان رفت و به مدت دو سال، به یادگیری فلسفه و زبانهای قدیمی و تاریخ پرداخت. تحصیل در آلمان ایوان تورگنیف را با افکار گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف نامدار و اثرگذار آلمانی، آشنا کرد که بر اندیشهها و نگاهش به زندگی تأثیر فراوانی گذاشت.
ایوان تورگنیف که خارج از روسیه زندگی میکرد، با شنیدن خبر بیماری مادرش در سال 1850 به روسیه بازگشت. رابطهی مادر و پسر در آخرین ساعات حیات مادر، دوباره دوستانه شد و ایوان تورگنیف را صاحب ثروتی هنگفت کرد.
ایوان تورگنیف فردی اجتماعی و خوشبرخورد بود و در محافل مختلف توانست استعداد خود را در نویسندگی به همگان ثابت کند و راهی باشد برای معرفی ادبیات روسیه به نویسندگان جهان. ضمن اینکه سکونت او در فرانسه و معاشرت با نویسندگان فرانسوی سبب شد او برخی داستانهایش را به زبان فرانسوی بنویسد.
ایوان تورگنیف از سال 1862 تا 1870 در آلمان زندگی کرد و دوباره به فرانسه بازگشت، تا اینکه سوم سپتامبر 1883 در 65سالگی در فرانسه دیده از جهان فرو بست.